نقش سازمانهای مردمنهاد(سمنها) در مدیریت بحران زلزلههای ایران
محمد ایرانمنش، پژوهشگر مدیریت بحران
وضعیت لرزهخیزی ایران
ایران از لحاظ حادثهخیزی، رتبه دهم را در جهان و رتبه پنجم را در آسیا دارد و از حدود 42 حادثه طبیعی موجود، دوسوم آن در ایران رخ میدهد.. از ز زلزله رودبار (31 خرداد 1369) تاکنون، حدود 80 هزار نفر در زلزلهها و رویدادهای مرتبط با آن جان باختهاند. نگاهی به وضعیت بم پس از 10 سال از فاجعه زلزله، گواه مسائل حاد افسردگی و بیکاری شدید مردم و نابسامانی در زندگی شهری است.
در مدیریت بحرانها، سه نهاد اصلی دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی نقش بازی میکنند که بازیگران متعددی در آن دخیل هستند. این سه نهاد به شرح نمودار زیر، با همدیگر تعامل دارند:
تعاملات بازیگران مدیریت بحران در جامعه سمنها(سازمانهای مردمنهاد)، بازیگران اصلی جامعه مدنی هستند که در مدیریت بحران زلزله نقش بسزایی را میتوانند ایفا نمایند.
اگرچه سمنها و نیروهای مردمی کشورمان همواره در مدیریت بحران زلزلههای گذشته مشارکت داشتهاند ولی نقش آنها در مدیریت بحران زلزله بم بسیار گسترده و پررنگتر شد. علت اصلی آن هم، رشد جامعه مدنی و پیدایش و امکان فعالیت سمنهای بسیار، در دوره دولت اصلاحات آقای خاتمی بود.
درواقع مدیریت بحران زلزله بم در زمینههای گوناگون از جمله موارد زیر، نقطهعطفی در تاریخ زلزلههای ایران بهشمار میآید:
1- اولين زلزله شهري ایران؛
2– عملكرد همزمان مؤلفههاي افقي، عمودي و دوراني؛
3- بروز پيشلرزهها و صداهاي زيرزميني متعدد و طولاني؛
4- تعداد زیاد کشتگان که طبق آخرین آمار رسمی 31830 نفر و بنابر شواهد عینی بیش از 40 هزار نفر بود؛
5- فروریختن ارگ قدیم بم که بزرگترین سازه خشتی دنیا بود و شهرت جهانی داشت؛
6- جلب توجه فراوانتر جهانيان؛
7- اعلام فضای باز هوایی و ورود بدون ویزای سازمانهای کمکرسان خارجی حتی از کشور ایالاتمتحده؛
8- حضور بسیار گسترده كشورها و سازمانهاي بينالمللي؛
9- حضور بسيار گسترده و پررنگ سمنهای داخلي و خارجي؛
10- مشاركت بسيار فعال هنرمندان داخلي و نقشآفرینی ارزنده تقریباً کلیه هنرها در مدیریت بحران زلزله؛
11- نخستین تجربه مشاركت شوراياريها در تاریخ مديريت بحران ایران؛
12- انتشار نشریهای محلی که برای نخستینبار، بازتابنده اخبار، گزارشها، مقالات و تحلیلهای مرتبط با رویدادهای پس از یک حادثه طبیعی به مدت حدود شش سال بود؛
13- چاپ و انتشار کتابهای متعدد در زمینه مستندنگاری و درسآموزی از تجارب بهدست آمده؛
14- بروز چالشي فراگیر براي اولينبار در تاريخ زلزلههاي ايران و شايد جهان و آن تصور و توهم نادرست عمومي جامعه آسيبديده نسبت به علت زلزله و انتساب آن به عاملي انساني و غيرطبيعي؛
15- گسترش آفت سوءاستفادههای شخصی و تجاریشدن فزاینده سمنداری با سرازیرشدن منابع مالی داخلي و خارجی نظارت گریز به سمنها.
تاکنون ارزیابی جامعی از عملکرد سمنها در مدیریت بحران بم، انجام نشده است. نگارنده با تکیه بر مطالعات، مصاحبهها و گفتوگوهای انجام داده و مشاهدات میدانی خود و با بهرهگیری از چند مقاله تحقیقی در این زمینه از جمله سازمانهای غیردولتی و رابطه با مردم محلی؛ مطالعه موردی فعالیتهای امدادی و بهبود پس از زلزله بم، نوشته رؤیا اخلاصپور، پژوهشگر مستقل و دکتر سیامک زند رضوی، عضو هیئت علمی دانشگاه باهنر، خرداد 1384 و مقاله Role of Young Iranian Expatriates in Development of Iran نوشته محمدباقر نمازی و نیز ارزیابی دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد (اوچاOCHA-) کوشیده است از برآیند عملکرد سمنهای فعال در بم، ارزیابیای کلی بهدست دهد.
در قسمت زیر، دستاوردها و چالشهای کلی سمنهای ایرانی در بم بهطور خلاصه نشان داده شده است:
دستاوردهای کلی سمنهای ایرانی در بم
– جلب توجه عمومی به اهمیت و نقش سمنها و ایجاد تحرک در مردم برای کمکرسانی و مشارکت در خدمترسانی به اجتماع آسیبدیده
– کمک به عمومیکردن مسئله بم
– چابکی، حضور سریع و سرعت عمل در ارائه کمکها و خدمات و رفتار انساندوستانه و همدلی مستقیم با آسیبدیدگان
– تحرکبخشیدن به فعالیتهای سازمانهای دولتی و عمومی
– ترغیب هنرمندان و گروههای اثرگذار به حضور در بم و مشارکت در فعالیتهای انساندوستانه
– شکلگیری برخی تعاملات با سازمانهای دولتی
– ترغیب بخش خصوصی به حضور فعال و گسترده در عرصه فعالیتهای انساندوستانه
– توانمندسازی آسیبدیدگان توسط برخی سمنها
– شکست طلسم مستندنگاری تجارب و افزودن بر دانش مدیریت بحران با انتشار برخی کتب، نشریات و مقالات توسط تعداد اندکی از سمنها
– کوشش در شکلگیری برخی همکاریهای بین سازمانی ازجمله تشکیل شوراي هماهنگي تشكلهاي مردمي ياري به بم مرکب از حدود 20 سمن در ديماه 1382؛ تلاش چندین سمن در نشستی در تهران در اسفند82؛ تأسیس دفتر هماهنگی سازمانهای غیردولتی حدود سه ماه پس از زلزله توسط شهرداری بم که کمی بعد منحل شد؛ تشکیل کميته هماهنگي سازمانهاي غيردولتي زنان در 1383 با جذب 44 عضو؛ آغاز به تشکیل شوراي هماهنگي امور بحرانها (شهاب) با کوشش چند سمن که ادامه نیافت و برگزاری چندین نشست سمنها در داخل و خارج.
چالشهای کلی سمنهای ایرانی در بم
– فقدان دانش کافی مدیریت بحران بهویژه مدیریت بحران اجتماعمحور و نگاه غالب کمکدهنده ـ کمکگیرنده و عدم توجه کافی بسیاری سمنها به توانمندسازی و مشارکتجویی آسیبدیدگان که موجب انفعال، سرخوردگی، افزایش توقعات و کاهش شدید عزت و اعتماد به نفس و توانایی آنان گردید.
– تأکید بسیاری از سمنها بر فعالیتهایی که بیشتر بر احساسات و فعالیتهای فیزیکی و بدنی متکی است و کمتوجهی به فعالیتهای نرمافزاری مانند: تحقیقات، برنامهریزی، مطالعات امکانسنجی، ارزیابی، نظارت، مستندسازی، درسآموزی، نیازسنجی، اولویتبندی، مشاوره و تبادل تجارب، توانمندسازی، بومیسازی برنامهها و عملیات اجرایی و…
– عدمهماهنگی و همکاری اکثریت قریب به اتفاق سمنها با یکدیگر و تمایل به تکروی و در نتیجه موازیکاری و بههدررفتن نیرو و منابع مالی بسیار و بروز نابسامانیها.
– ضعف در نیازسنجی کالاها و خدمات و در نتیجه موازی و پراکندهکاری و اتلاف شدید منابع.
– عدم اولویتبندی لازم در مراحل مختلف بحران در نوع کمکها و تأکید بیرویه و مستمر بر توزیع کالاها و خدمات مصرفی.
تمرکز فعالیتهای بسیاری از سمنها بر ساختوساز مراکز فرهنگی، بهداشتی و… که آنها را سخت درگیر امورکارفرمایی و تأمین مالی فرساینده کرد و از اهداف اصلی دورشان ساخت. افزون بر این، سمنها به علت فقدان مطالعات امکانسنجی درست، یا در تأمین مالی پروژهها واماندند (ازجمله باغ هنر و فرهنگسرای زنان) یا بناهایی ساختند(مانند مدرسه، دانشکده، خانه بهداشت و…) که در هر حال سازمانهای ذیربط دولتی یا عمومی میساخت و یا بناهایی احداث کردند که اساساً در بم نیاز نبودند (سرای سالمندان) و یا فراتر از ظرفیتها و امکانات بودجهای بم بودند(ورزشگاه) و یا حتی در صورت اتمام اجرای آنها و بروز احتمالی کمبود منابع مالی و انسانی لازم برای اداره امور، به تعطیلی میانجامیدند.
– کمتوجهی فراوان به حمایت از اشتغالزایی و درآمدزایی آسیبدیدگان.
– حاکمیت روابط غیردموکراتیک بر ساختار اغلب سمنها.
– فقدان شفافیت مالی و نظارتگریزی بسیاری سمنها.
– احساس برتری سمنهای شهرهای بزرگ بهویژه تهران نسبت به سمنهای منطقه.
– عدم مستندسازی کافی و درسآموزی از تجارب و ارزیابی از خود و دیگران که موجب اتلاف منابع مالی و نیروی بسیار گردید.
– غلبه روحیه فرافکنی مشکلات و مسائل به امور بیرونی مانند کمبود منابع مالی، دولت و….
باری، سمنهای ایرانی در مجموع، بهرغم برخورداری از برخی دستاوردهای شایسته در تجربه تاریخی حضور گسترده در مدیریت بحران بم، به علت وجود چالشهای فراوان درونی بهویژه کمبود شدید دانش و تجربه، فقدان همکاری و هماهنگیهای لازم، عدمبرنامهریزی و نظارتپذیری کافی، رفتار نسبتاً آمرانه مدیریت، عدم ارزیابی واقعبینانه عملکردها و همچنین نبود فضای مناسب محیط بیرونی، نتوانستند از این فرصت دیریاب بهخوبی بهره گیرند. افزون بر اینها، در سایه غفلت شدید از درسآموزی سنجیده از تجارب بم، در بحرانهای بعدی بهویژه زلزله قرهداغ آذربایجان شرقی (مرداد 91)، کمتر فرصت بالندگی یافتند.
طنز تلخ آنکه، برخلاف تصور عمومی که سمنها را بسیار متفاوت از سدنها (سازمانهای دولتنهاد) میداند، در نگاهی بسیار کلی، متأسفانه سمنها نیز همچون سدنها، بهشدت بلامحور و بحراندوست هستند و بهجای تأکید بر اقدامات پیشگیرانه، گویی همواره در انتظار وقوع بحرانها مینشینند تا به نقشآفرینی بپردازند. بدیهی است همین رفتار پیشگیریگریز، نشانه آشکاری از برنامهگریزی و در نتیجه بیتوجهی به مستندسازی، پژوهش و درسآموزی است؛ رفتاری که با وقوع بحران و پس از آن، بهرغم ابراز احساسات پرشور مردم به سمنها، خود را مینمایاند.
در جدول زیر نیز، رفتار سمنها با رفتار سدنها (سازمانهای دولتنهاد) در مدیریت بحران زلزلههای بم و پس از آن، بهطور خلاصه ارائه و مقایسه شده است.
مقایسه سمنها(سازمانهای مردمنهاد) با رفتار سدنها (سازمانهای دولتنهاد)در مدیریت بحران زلزلههای بعدی
زمان | موضوع | سدنها | سمنها |
پس از فاجعه بم و پیش از حوادث بعدی از جمله زلزله قرهداغ آذربایجان |
مستندسازی تجارب بم |
وحشتناک ناچیز |
سخت ناچیز |
ارزیابی و درسآموزی از تجارب بم |
بسیار ناچیز |
بسیار اندک |
|
برنامهریزی برای حوادث احتمالی آتی |
بسیار ضعیف |
بسيار ضعيف |
|
پس از رخداد زلزله قرهداغ آذربایجان |
آمادگی اجرایی برای مدیریت بحران |
بسیار ضعیف |
بسیار ضعیف |
رفتارکلی در مدیریت بحرانها |
بهشدت آمرانه و یکسویه، علمگریز و بلامحور |
تا حدی آمرانه و یکسویه، علمگریز و بهشدت بلامحور |
مأخذ: مطالعات و مشاهدات نگارنده
از مجموعه رفتار سمنها در مدیریت بحرانهای زلزله، چنین برمیآید که رفتار آنها، سخت نیازمند بازنگری است.