هلند: نمونه موردی مشارکت عمومی در بازسازی شهری
در سال 2000 یک انفجار در انبار یک کارخانه کل یک منطقه از شهر انشد هلند به نام رومبیک را تخریب کرد. در این انفجار 22 نفر کشته شدند و بیش از 900 نفر نیز مجروح شدند. بعلاوه، خانه 1500 نفر از شهروندان نیز تخریب شد و این افراد به جای دیگری منتقل شدند. منطقه رومبیک در واقع یک محله فقیرنشین مرکز شهر بود که بیش از 50 درصد از واحدهای مسکونی آن، مسکن اجتماعی به حساب میآمد و اغلب سکنه آن را هم افراد کمبضاعت تشکیل می دادند.
در همان هفته های اولیه پس از فاجعه، اجماعی گسترده در این شهر به وجود آمد که افراد آسیب دیده باید نقشی حداکثری در فرایند بازسازی این منطقه داشته باشند. بر این اساس تصمیم گرفته شد تا نگرش شهروندان در مورد محله ای که می خواهند داشته باشند باید منبع اصلی برای طراحی منطقه باشد. برای تحقق این امر و درگیر کردن ساکنان (قبلی) در فرایند بازسازی، اقدامات گسترده ای انجام شد تا همه این افراد بتوانند عقاید و انتظارات خود را مطرح کنند. تجربیات قبلی بازسازی پس از فاجعه نشان می داد که هر چه به مشارکت مردمی و فرایند تصمیمی گیری جمعی اهمیت بیشتری داده شود، عملاً سرعت انجام کار کمتر خواهد بود (اولشانسکی، 148:2006). از سوی دیگر این مشکل هم وجود داشت که در صورت عدم مشارکت گروه های مختلف مردم، تنها بخش کوچکی که نمی توان آنها را نماینده همه دانست در فرایند طراحی و بازسازی منطقه شرکت خواهند داشت؛ بنابراین این دو مسئله اصلی در برابر مدیران شهری در طراحی یک فرایند مشارکتی برای بازسازی رومبیک وجود داشت.
برای این کار شهرداری رومبیک کلیه تسهیلات را برای فراهم کردن فرصت مشارکت همه گروه ها ازجمله مردان و زنان ترك تبار، مردان و زنان مراکشی، سالمندان، مغازه داران محلی، هنرمندان و جوانان را فراهم کرد. سه پانل تخصصی از کارشناسان نیز ایجادشد که اطلاعات اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی را در اختیار شهروندان قرار میداد. اولین دور جلسات در فوریه و مارس 2001 برگزار شد و هدف اصلی آن جمع آوری نظرات و انتظارات ساکنان قبلی و همچنین دیدگاه کارشناسان در مورد بازسازی محل بود. خروجی این جلسات مردمی و کارشناسی، ورودی گروه طراحی شد. پس از مدتی نتیجه کار این گروه طراحی بر اساس اطلاعات به دست آمده به شهرداری ارائه شد و طرح اولیه کار به شهروندان معرفی شد. در دور دوم جلسات که در ژوئن 2001 برگزار شد، بازخورد طرح در بین شهروندان بررسی شد. البته برای همه شرکت کنندگان از ابتدا به روشنی گفته شده بود که تصمیم گیری نهایی بر عهده شورای شهر خواهد بود.
در نتیجه جلسات دوم، اکثریت مطلق افراد با طرح پیشنهادی موافقت کردند و در نهایت در نوامبر 2001 طرح به تأیید شورای شهر نیز رسید.
یکی از قسمت های مهم این طرح مشارکتی نحوه انتخاب افراد و تعیین حقوق و مسئولیت های شرکت کنندگان بود. در بسیاری موارد به سبب روشن نبودن قواعد کار، طرح های مشارکتی به بن بست می رسند. برای اجتناب از این امر، در طرح بازسازی رومبیک، نهادینه سازی قواعد و نقش ها در دستور کار قرار گرفت. سه دسته قواعد در کارهای مشارکتی باید تعریف شوند؛ اول قواعد موقعیت که سه گروه اصلی فرایند یعنی شرکت کنندگان، تسهیل گران و طراحان شهری را از هم متمایز می کند. دوم قواعد مرزی هستند که نشان می دهند افراد برای هر یک از موقعیت های ذکرشده چگونه انتخاب می شوند. سوم، قواعد اقتدار هستند که مجموعه فعالیت های هر یک از این نقش ها را تعریف می کند. در طرح بازسازی رومبیک، شرکت کنندگان بر اساس موقعیت مکانی انتخاب شدند که بر این اساس دو گروه از شهروندان به طور مشخص به جلسات دعوت شدند: 1) افرادی که در منطقه رومبیک زندگی می کردند و 2) افرادی که در خیابان های اطراف ساکن بودند و تا حدودی از فاجعه آسیب دیده بودند. جهت دعوت به جلسات برای این افراد دعوتنامه های شخصی ارسال شد. البته به خاطر اینکه بسیاری منطقه را ترك کرده بودند، امکان یافتن نشانی همه آنها وجود نداشت و بنابراین از روش های غیرمستقیم نیز برای اعلام زمان برگزاری جلسات و دعوت از افراد استفاده شد. در تمام دعوتنامه ها نیز از افراد خواسته شد تا موضوع را به کسانی که می شناسند اطلاع بدهند. از تمام ظرفیت های نهادهای محلی برای جستجوی افراد نیز بهره گرفته شد.
یکی از اقدامات شهرداری رومبیک در مراحل اولیه کار، اجرای پروژه “سازندگان فردا” بود که در مدارس ابتدایی شهر اجرا شد. در این طرح که با کمک داوطلبانه هنرمندان و طراحان شهری انجام شد، از کودکان خواسته شد تا شهر مطلوب خود را به تصویر بکشند که نتایج این پروژه در نمایشگاهی به بازدید عمومی گذاشته شد. در طول مدت اجرای این پروژه و برگزاری نمایشگاه به طور مداوم بر اهمیت مشارکت والدین کودکان در جلسات رسمی تاکید می شد. موضوعاتی که قرار بود در جلسات شهروندان مطرح شود معمولاً از قبل سازماندهی شده بود. برگزارکنندگان با ارائه اطلاعات به مردم در قالب عکس و نوشته، موضوعات اصلی برای بحث و تبادل نظر را در اختیار شهروندان قرار دادند. این موضوعات که حدوداً 80 مورد می شد که عمدتاً مسائل اصلی در مورد آینده محله بود که باید در مورد آنها تصمیم گیری می شد. این گسترده موضوعات آن قدر جامع بود که شهروندان می توانستند تقریباً در مورد همه مسائل مرتبط به طراحی محله گفتگو کنند. البته این حق برای آنها وجود داشت که اگر مواردی دیگر را نیز علاوه بر این 80 مورد در نظر دارند، بیان کنند. یکی از مسائل مهم در این زمینه، تعهد شهرداری به احترام به نظر شهروندان در جلسات بود که مداوماً به صورت عمومی تکرار می شد. ساختار نهادی فرایند مشارکت بر سه اصل اساسی استوار بود. اول اینکه این ساختار بر مبنای مجموعه ای از قواعد غیررسمی شکل گرفت که برآمده از اصل حق انتخاب شهروندان آسیب دیده برای طراحی آینده دلخواه محله بود. دوم، تعهد پایدار و جدی نهادهای رسمی درگیر در پروژه برای استفاده از حداکثر ممکن مشارکت شهروندان رومبیک بود. سوم اینکه فرایند مشارکتی این حق را به مشارکت کنندگان میداد که قبل از ارائه طرح به شورای شهر، با رأی گیری در مورد طرح اولیه اعلام نظر کنند. مطالعه دنترز و کلاك (2010) نشان می دهد که در حدود 24 درصد از ساکنان منطقه آسیب دیده و 9 درصد از ساکنان مناطق اطراف در این فرایند شرکت کرده اند. در مورد منطقه مرکزی رومبیک باید به این نکته اشاره شود که حدود 40 درصد از ساکنان اعلام کرده بودند که دیگر قصدی برای بازگشت به محله ندارند. مطالعات آنها نشان می دهد 48 درصد از کسانی که تمایل زیادی برای بازگشت و سکونت در محل داشتند، در فرایند مشارکتی طراحی محله شرکت کرده بودند. در مجموع می توان گفت که پروژه طراحی مشارکتی رومیبیک یک نمونه موفق از مشارکت عمومی با درصد قابل پذیرشی از مشارکت افراد محلی بشمار می آید.